هوشنگ جاوید: همه لالاییها برای کودکان ساخته نشده است
تاریخ انتشار: ۴ بهمن ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۲۱۷۸۸۶
هوشنگ جاوید درباره لالایی میگوید: لالایی موسیقی مشترک مادران در تمام نقاط گیتی است؛ این مادران دارای هر فرهنگی باشند، با نغمه لالایی آشنا هستند که در گوش کودکان حالتی ایجاد میکند که او را به خوابی آرام فرو میبرد و به آرامش میرساند.
به گزارش ایسنا، هوشنگ جاوید ـ پژوهشگر موسیقی ـ لالاییها را مضامینی عاشقانه خواند که میتوان به درون مایه و میزان مهرورزی هر قوم پی برد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او گفت: آنچه اقوام نسبت به فرزند خود متصور هستند، از روی لالاییها بروز مییابد؛ هرچند تحت تاثیر باورهای قومی و نگرشهای اقتصادی و فرهنگی نیز هست ولی گله و شکایت و اعتراض و داستان نیز در لالایی دیده میشود.
جاوید در مصاحبه با برنامه «اینجا چراغی روشن است» از رادیو گفتوگو، افزود: گاه لالاییها برای کودکان ساخته نشده؛ بلکه درد دل زنان از جور زمانه است که گهواره کودک برای این زنان سنگ صبوری است که درد دل خود را باز گو میکنند. لالایی کودک را به آرامش دعوت میکند و به یک ارتباط عاطفی ژرف میرساند و در ایران راز و رمزی در لالایی نهفته است که به سادگی نمیتوان از کنار آن گذشت.
کودکانی که با لالایی آشنا میشوند، بعدها به موسیقی سنتی بیشتر گرایش دارند
همچنین علیرضا شریفی یزدی، مشاور و روانشناس با حضور در استودیوی پخش برنامه «اینجا چراغی روشن است» با اشاره به مفهوم لالاییها گفت: این روزها که متاسفانه موسیقی مشکلاتی را برای نسل نو ایجاد کرده، کودکانی که با لالایی آشنا میشوند، در سالهای بعد به موسیقی سنتی گرایش بیشتری پیدا میکنند. مادرها علاوه بر اینکه لالایی میگفتند، غم، غصه، خواستهها، آرزوهای فروخورده و نگرانیها را بیان میکردند.
وی با بیان اینکه لالایی به شدت به جغرافیا وابسته است، گفت: در استان کرمان نوعی از لالایی وجود دارد که وقتی مادر در حال نوازش کودک است، سخن از داد و ستد و معامله با هندوستان به میان میآورد؛ در حالی که وقتی یک لالایی را در کردستان بررسی میکنیم، لالایی به شرایط آب و هوایی زمستانی و سرد باز میگردد و یا زیباییهای بهارِ زاگرس را در آن میبینیم. همچنین لالاییهای مناطق گرمسیر، گرمای مردم جنوب را به خوبی بروز و ظهور میدهد.
شریفی یزدی گفت: لالایی صرفا به رابطه مادر و فرزند بازنمیگردد؛ بلکه همراهِ خود تاریخ و جغرافیا و آرزوها را خواهد داشت.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: هوشنگ جاوید لالایی لالایی ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۲۱۷۸۸۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
امروز با هوشنگ ابتهاج: وقت است کــــــــه بنشینی و گیسو بگشایی
وقت است کــــــــه بنشینی و گیسو بگشایی تا با تو بگویــــــم غـــــــــــم شب های جدایی بزم تو مـــــرا مــــــــــــی طلبد ، آمدم ای جان مــــــن عودم و از ســـــــوختنم نیست رهایی تـــــا در قفس بــــــال و پر خویش اسیـر است بیگانـــــــه ی پرواز بــــــــود مــــــــــرغ هوایی با شــــــــوق سر انگشت تو لبریز نـــواهاست تا خــــــود به کنــــــــــارت چه کند چنگ نوایی عمــــــــری است که مــــــــا منتظر باد صباییم تــــــا بـــــــو کــــــــه چه پیغام دهد باد صبایی ای وای بر آن گوش کـــه بس نغمه ی این نای بشنید و نشــــــد آگـــــــــه از اندیشه ی نایی افســــــــوس بر آن چشم که با پرتو صد شمع در اینــــــــه ات دیــــــد و ندانست کجــــــــایی آواز بلنــــــــدی تو و کس نشنــــــــودت بــــــاز بیرونـــــــی ازین پـــــــرده ی تنــــــگ شنوایی در اینـــــــه بنـــــــدان پریخـــــــــانه ی چشمم بنشین کـــــــه بــــــــه مهمانی دیدار خود ایی بینــــــی که دری از تو بـــــــــه روی تو گشایند هــــــــر در کــــــه بر این خانه ی ایینه گشایی چــــــون سایه مـرا تنگ در آغوش گـرفته است خــــــوش باد مــــــــــرا صحبت این یار سرایی کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: امروز با هوشنگ ابتهاج: ما با امید صبح وصال تو زنده ایم امروز با سعدی: ما پراکندگان مجموعیم/ یار ما غایب است و در نظر است